تاریخچه سری BioShock – دنیاهای دیگری وجود دارد

[ad_1]

تنها چند عنوان وجود دارد که ما را به دنیایی متفاوت می برد. اما شاید بتوانیم BioShock را به عنوان اولین عنوان در لیست خود به جز ده فرنچایز یا بهتر در نظر بگیریم. سال ها از آخرین ملاقات ما با Bioshock می گذرد. از سوی دیگر، گزارش هایی مبنی بر اتحاد مجدد با این فرنچایز نیز وجود دارد. بنابراین تصمیم گرفتیم نگاهی کوتاه به تاریخچه این فرنچایز بیندازیم. با من بمان

بیوشوک


بیوشوک

در آگوست 2007، شاهد انتشار اولین نسخه از فرنچایز BioShock بودیم. عنوانی که نقدهای مثبت آن آن را به ستونی برای یک خانواده تبدیل کرد. فقط نقدهای مثبت باعث درخشش بازی نشد. به گفته رئیس تیک تاک، این بازی در سال 2009 سه میلیون نسخه فروخت. هسته اصلی داستان بازی از آین رند به عاریت گرفته شده است. اما جدای از موارد ذکر شده، عوامل دیگری نیز در جذابیت این عنوان موثر است. در نگاه اول ظاهر متفاوتی بود که بایوشاک خود را به گیمرها معرفی کرد. داستان بازی در یک شهر خیالی زیر آب در سال 1960 می گذرد. شهری به نام رپر در روند روایت بازی.

در همان زمان هواپیما در وسط اقیانوس اطلس سقوط می کند. از بین همه مسافران، یکی به نام جک زنده مانده است. پس از کمی تلاش و کمی تحقیق، جک رپچر به ورودی شهر می رسد. او وارد شهر می شود و برخلاف تصور شما وارد شرایط بسیار سخت و عذاب آور می شود. سپس شخصی به نام اطلس برای کمک به آنها جلو می آید. جک متوجه می شود که وارد مکانی شده است که در آن جنگ داخلی در حال وقوع است. بدین ترتیب جهت گیری ها او را به سمت اطلس و موقعیت فعلی در مسیری هدایت می کند که با استفاده از سلاح های مختلف در شهر تصمیم به مبارزه گرفته می شود. تمام تلاش او برای رهایی از این وضعیت و بازگشت به سطح است.

استودیوی بازی یعنی Ultimate Games از روش های مختلفی برای ساخت فضای کاری خود استفاده می کند. اولین روز کاری پاول با اعلام اخراج آغاز شد. همانطور که کن لوین از آن به عنوان تبریک استفاده کرد. اما همانطور که می بینید عملا اخراج نشد. بنابراین پل هلکاست، سازنده بازی BioShock اولین روز خود را با چنین مواردی در سال 1999 آغاز کرد. اما بازیگران با شخصیت دیگری به نام کن لوین خوش درخشیدند. برخلاف پاول که هیچ تجربه ای در دنیای بازی های ویدیویی نداشت، کن لوین استودیو Game Games را تأسیس کرد. البته رابرت فریمایر و جاناتان کی نیز در راه اندازی استودیو به او کمک کردند.

پس از تأسیس استودیو، او تصمیم گرفت اولین پروژه خود را با نام System Shock 2 راه اندازی کند. طراحی اولیه بازی عواملی از ژانر ترسناک را در خود جای داده است و از عوامل موجود می توان ایده های جدیدی را مشاهده کرد. این بازی در مقابل منتقدان به خوبی درخشید. با وجود این، System Shock 2 نتوانست فروش خوبی داشته باشد. شرکت Irrational Games چندین بار به الکترونیک آرتز پیام داد تا بازی را منتشر کند اما هر بار توسط الکترونیک آرتز تکذیب شد. اما لوین همچنان در تلاش بود تا به ایده ای که در ذهن داشت عمل کند.

جرقه اولیه ساخت BioShock به تریلر فناوری Unreal Engine 2 روی کنسول های Xbox رسید. اگرچه Underwater City لفاف اصلی امضای BioShock است، اولین بازی Space ظاهر متفاوتی داشت. در نسخه اولیه بازی، در یک ایستگاه فضایی روایت می‌شد و ایده نام‌گذاری شخصیت‌های فیلم‌های کمتر حرفه‌ای ما را به سمت نام‌های مضحک سوق داد. شخصیت اصلی بازی نیز قرار بود کارلوس کوالو باشد. نام این شخصیت از یکی از برنامه نویسان تیم سازنده بازی گرفته شده است. شایعاتی مبنی بر ساخت عنوان دیگری در سبک System Shock شنیده می شد.

شخصیت خاص لوین همیشه از او یک انسان موفق و یک رهبر قدرتمند ساخته است. آنها افراد با استعدادی را که تجربه و دانش زیادی نداشتند جذب کردند و آنها را به آن چیزی که باید باشند تبدیل کردند. بیل گاردنر و پل هلکاست از مشهورترین نمونه هایی هستند که در ایجاد BioShock نیز نقش داشته اند. در نهایت تلاش های لوین برای ساختن تیمی قدرتمند که البته زمان نسبتا زیادی برای او گرفت نتیجه داد. در سال 2004، اولین ویدئو از راه اندازی BioShock نمایش داده شد. این ویدیو با واکنش مثبت رسانه ها و گیمرها مواجه شد. درخشش این نمایش به تیم سازنده جان بخشید. مدت کوتاهی پس از آن، توکی در سال 2005 بازی های ملی را بر عهده گرفت. موضوعی که تا سال 2006 مخفی ماند.

قسمت اول و در واقع مرحله پیش تولید بازی با شش نفر به پایان رسید. اما با تغییرات زیاد و تحولات مثبت، زمان بزرگ شدن Greater Games فرا رسیده بود. لوین تعداد نیروهای خود را به حدود 60 نفر کاهش داد و استودیوی کوچکی را که قبلا داشت ترک کرد و به مکان جدیدی نقل مکان کرد. اما با گسترش استودیو، تغییری در سبک کار ایرسنال ایجاد شد. سبک مدیریت خطی کن، که به کنترل همه چیز اشاره داشت، برای یک استودیو 60 نفره امکان پذیر نبود. در هر صورت، لوین سعی کرد با یک افراطی سنتی و دنیای مدرن با BioShock مقابله کند. این مشکل دیگری بود که روند ایجاد اولین نسخه BioShock را پیچیده کرد. در واقع، لوین دقیقا می دانست که چه می خواهد. او دنیای زیر آب را برای روایت انتخاب کرد و همه چیز را به خوبی در جای خود دید. اما مشکل این بود که چنین مدل دیدگاهی وجود نداشت که تیم توسعه بتواند ایجاد کند.

سازندگان بازی بیان می کنند که قبل از وقوع این چالش ها، شخصیت ها، روایت، دشمنان و غیره همگی شباهت زیادی به نمونه های موجود در آن زمان داشتند. در واقع، کار کاملاً کلیشه ای بود. وجود این کلیشه ها هویت بصری بازی را زیر سوال می برد. از سوی دیگر، به دلیل سیستم کنترل خطی لوین، تیم خلاق و تیم طراحی رابطه خوبی با هم نداشتند و تعامل آنها نزدیک به صفر بود. در عین حال این دو نفر برای طراحی مراحل بیشتر با یکدیگر تعامل داشتند که در نهایت به نتیجه قابل قبول و خوبی منجر شد. او نتیجه را با کن به اشتراک گذاشت. هنگامی که او مشکل را درک کرد، با بازخورد مثبت دو نفر از اعضای تیم خود، سایر اعضا را مقصر آن دانست.

گسترش تیم باعث تنش های زیادی شد، هم اختلافات اقتصادی و هم در طراحی. این تفاوت ها در نهایت منجر به تاخیر در انتشار قسمت اول این فرنچایز شد. اما پس از انتشار این عنوان، درخشندگی آن به حدی شد که همه از دیدن آن شگفت زده شدند. این بازی دارای امتیاز متای 96 در کنسول ایکس باکس 360 و پلتفرم رایانه شخصی و 94 در پلی استیشن 3 بود.

بیوشوک 2


بیوشوک

بعد از کلی تعریف و تمجید از نسخه اول و جذب طرفداران زیاد، همه گیمرها منتظر نسخه جدید بودند. توکی به خوبی می دانست که این بازی برگ برنده دیگری در بازار جهانی خواهد بود. نسخه دوم برگرفته از Control Games است که در آن ایده اولیه و تمام جزئیات و اصول بازی تعریف شده است. Bioshock 2 توسط استودیوی جدید Tukey، Tukey Marin سفارش داده شد. این بازی برای کنسول نسل هفتم و پلتفرم های PC از سونی و مایکروسافت در سال 2010 و دو سال پس از نسخه اول منتشر شد. آنها مانند BioShock از موتور گرافیکی Unreal Engine 2.5 برای ساخت این عنوان استفاده کردند. البته سیستم حرکتی بازی نیز به کمک Hawk مورد استفاده قرار گرفت.

داستان بازی 8 سال پس از اتفاقات نسخه اول روایت شد. ما هنوز در شهر رپچر هستیم و داستان مربوط به نسخه قبلی است. در نسخه اول، جک تمام خواهران کوچکتر را نجات می دهد. به جز یکی از آنها، یکی از خواهران کوچکتر به دلیل علاقه زیادی که به خواننده رپ دارد در آنجا زندگی می کند. او پس از مدتی به موجودی ترسناک تبدیل می شود که دختران کوچکی را در اطراف ساحل می دزدد و آنها را به دختر بچه هایی تبدیل می کند. این کار با هدف تجلیل مجدد از خواننده رپ انجام می شود.

در همان زمان کنترل شهر رپچر به دست مردی به نام سوفیا لم افتاد که با کمک کشیشی به نام سایمون ولز، حزب جدیدی به نام شهر رپچر تشکیل داد. در کنار این با شخصیتی به نام دلتا سوجکت آشنا می شوید که کنترل آن بر عهده شماست. بله، شما درست این را متوجه شدید. قرار نیست در نقش جک داستان را تجربه کنید. دلتا سوژه از آن دسته بابای بزرگی است که به دنبال یکی از خواهران کوچکترش می گردد. ما شاهد تغییرات زیادی در این نسخه بودیم. برخی تغییرات که ممکن است انتظارش را نداشته باشیم. برای مثال می توان به تغییر شخصیت اصلی بازی یا تیم سازنده او اشاره کرد.

یکی از نکات قابل ستایش Bioshock 2، موسیقی متن آن است. در واقع، موسیقی متن این عنوان به قدری زنده بود که نام آن به همراه خواننده رپ، به یکی از اصلی ترین و پربیننده ترین آیتم های مربوط به BioShock تبدیل شد. اما تغییراتی که قبلاً به آن اشاره کردیم برای چنین عنوانی چندان برای منتقدان جذاب به نظر نمی رسید. منتقدان به BioShock 88 در تمام پلتفرم های منتشر شده امتیاز دادند.

Bioshock Infinite


بیوشوک

پس از کاهش امتیازات و واکنش‌های BioShock 2، توکی تصمیم گرفت بازی را به بازی‌های Irrational تغییر دهد. Bioshock Infinite در سال 2013، سه سال پس از Bioshock 2 منتشر شد. در ابتدا پروژه ساخت این بازی با نام Icarus شناخته می شد. این نسخه سومین پیش درآمد اصلی داستان قسمت اول این فرنچایز ساخته شد. برای توسعه بازی از موتور گرافیکی Unreal Engine 3 استفاده شد و شاهد بازگشت Ken Levine به روند ساخت بازی بودیم. BioShock Infinite به عنوان یک کنسول میان نسلی برای کنسول های نسل هفتم و هشتم به همراه پلتفرم های PC و Linux منتشر شد.

البته نسخه لینوکس دو سال پس از عرضه در دسترس گیمرها قرار گرفت. این بار داستان بازی دوباره ما را شگفت زده کرد. در این نسخه نه تنها خبری از جک نبود بلکه کل بازی جابجا شد و دیگر خبری از رپر نبود. برخلاف Rapture که شهری زیر آب بود و در طول داستان بازی مدام به ما می گفتند که مخفیانه ساخته شده است، در این نسخه با شهری به نام کلمبیا آشنا می شویم که در وسط آسمان قرار داشت. به علاوه کاملاً واضح است که توسط دولت ایالات متحده ایجاد شده است. کلمبیا شهری است که در هوا شناور است. بنابراین او می تواند به هر جایی برود.

داستان از این قرار است که ایالات متحده این شهر را به عنوان یک کشتی برای شرکت در جنگ ساخته است. اما پس از پایان جنگ ها آن را کنار گذاشت تا دوباره به آن نیاز پیدا کرد. پس از مدتی درگیری های شدیدی بین احزاب مختلف ساکن در این شهر بهشتی رخ می دهد. در نتیجه این جنگ ها همه چیز بد به بدتر شده است. همه چیز در ویرانه و تاریکی است و وقت آن است که اوضاع کمی بهتر شود.

Bioshock Infinity توانست نظرات بسیار مثبتی را به خود اختصاص دهد. این بررسی های مثبت منجر به 94 امتیاز متا واجد شرایط شد. به طور کلی، فرنچایز BioShock با این نسخه به پایان رسید. اما این زمزمه وجود دارد که نسخه بعدی در شرف آمدن است. شاید جزئیات آن را در رویداد جوایز Games آینده ببینیم. اما علاوه بر نسخه‌های اصلی، مجموعه‌ها و اقتباس‌های متعددی از فیلم‌های مبتنی بر این عنوان نیز وجود داشت.

[ad_2]

Drake Beck

کارشناس سفر. خالق دوستانه نویسنده هیپستر دوست. دانش آموز عمومی.

تماس با ما