بررسی فیلم کیت – اکشن جان ویکی netflix

[ad_1]

به دنبال موفقیت مجموعه فیلم های جان ویک ، شرکت ها و استودیوها دیدند که بهترین نوع اکشن امروز باید این گونه باشد. خشونت پر زرق و برق ، چشمک زن ، انواع محافظان کشته شده ، و قهرمانی که واقعاً آسیب دیده است! اگر برای مدت طولانی بین سری اکشن لوکس فیلم های جیمز باند و سر محکوم رمبو پس از جان ویک رقابت وجود داشت ، ثابت می شد که دیگر اکشن رامبویه جایی در سینما ندارد. هیچ کس نمی خواهد قهرمانی از یک هیکل وحشت زده را ببیند که هزاران نفر را به راحتی از بین می برد. بر اساس این مجموعه جیمز باند چندین فیلم اکشن ساخته شده است که موفق ترین آنها جان ویک و هیچکس هستند. فیلم کیت نیز در دسته تلاش برای موفقیت با این نوع عمل قرار می گیرد. اما شکست می خورد و به راحتی فراموش می شود. حالا دلایلی که باعث شد فیلم به این مرحله برسد چیست؟ برای پاسخ به این سوال با ویجیاتو همراه باشید.

کیت یک فیلم اکشن است که مشترکا توسط ایالات متحده و ژاپن تولید شده است. این فیلم به کارگردانی سدریک نیکولاس تروجان و نویسندگی امیر علیم ساخته شده است. از بازیگران آن می توان به مری الیزابت وینستد ، وودی هارلسون ، میکو پاتریشیا ، جان کونیمورا ، تادانبو آسارو و میخائیل هایسمن اشاره کرد. فیلمبرداری ، موسیقی متن و تدوین به ترتیب توسط Lyle Vincent ، Nathan Barr ، Sandra Montiel و Elizabeth Ronaldsottier انجام شده است. در 10 سپتامبر 2021 ، فیلم از Netflix پخش شد و هنوز اکران نمی شود. داستان فیلم درباره یک قاتل زن است که 24 ساعت طول می کشد تا قاتل خود را با مصرف سم پیدا کرده و بکشد.

اگر قبل از کیت چندین فیلم اکشن دیده اید ، حتی نیازی به خواندن خلاصه داستان برای پیش بینی داستان ندارید. فقط به پوستر و لیست بازیگران نگاه کنید و شاید بتوانید کل داستان را حدس بزنید! نکته این است که ضعف کیت غیرقابل پیش بینی است. ما به راحتی می توانیم درباره هر فیلمی قضاوت کنیم ، اما چیزی که آن را خوب یا بد می کند نحوه بیان داستان است که گاهی اوقات باعث می شود در تعصبات خود شک کنیم. سپس ، فیلم های زیادی وجود دارند که دقیقاً همانطور که انتظار داریم روایت می شوند ، اما در ذهن ما زنده می مانند. می خواستم بگویم مشکلات فیلمنامه کیت فراتر از این است! علیم نکات کوچک را نادیده گرفت و فیلمنامه ای خلق کرد که بر فیلم بسیار تأثیر می گذاشت.

من ایده کلی داستان را چندان ناراحت نمی کنم. وسوسه کننده است! زن کشته شده مسموم می شود و سپس به دنبال انتقام از قاتل خود است. کجاست؟ در ژاپن. در yakuza ، چراغهای نئون و دیسکو ژاپنی ، همه چیز جذاب است. فرض کنید شما در حال تماشای یک فیلم هستید و سپس در یکی از ساختمانها ، یک انیمه غول پیکر توکیو نمایش داده می شود و ما همچنین پوستر Frozen و مجسمه گودزیلا را می بینیم! این فیلم همچنین دارای یک گروه هارد راک محبوب به نام MAID-BAND است! همه این عوامل و توجه خوب نویسنده به مکان با کمک فرهنگ عامه ژاپنی ما را به فضای جذاب آن می کشاند. اما این تنها چیز خوب است! به نظر می رسید که علیم فقط می خواهد یک فیلمنامه اکشن بنویسد و در اسرع وقت آنجا را ترک کند. شخصیت پردازی ، شیمی بین شخصیت ها و پیام داستان واقعاً در وضعیت بدی قرار دارد.

شخصیت کیت یک قاتل حرفه ای است که توسط واریک آموزش دیده است. همانطور که انتظار می رفت ، آیا فلش بک ها یا دیالوگ هایی که تقاطع این دو نفر را نشان می دهند ، ای کاش نشان داده نمی شدند! فلاش بک ها – به جز یکی – همه بد هستند. آنها در ارائه کیت کمکی نمی کنند. هدف این بود که شخصیتی خلق کنیم که با شیطان وجودش مبارزه می کرد و سعی می کرد بر او غلبه کند. همان چیزی که می توان انتظار داشت ، دختر کوچکی است که توسط والدینش وریک کشته می شود و سپس دختر را تربیت می کند تا تبدیل به یک قاتل خطرناک شود و به منافع وریک خدمت کند.

مری الیزابت وینستد تمام تلاش خود را می کند تا قاتلی را که وجدانش بیدار شده است به تصویر بکشد ، اما گاهی اوقات خوب است و گاهی اوقات بد است و به طور کلی یک درام متوسط ​​را ارائه می دهد ، که مدت زیادی در ذهن تماشاگران باقی نمی ماند. جزئیات مربوط به کیت ، مانند علاقه او به بوم لیمو ، گشت و گذار در بار ، و حس شوخ طبعی او ، فاش نشده است. وقتی شخصیت مناسب ایجاد نشود ، جزئیات نیز تأثیر خود را از دست می دهند.

برای کیت ، آنی کسی است که می تواند قسمت تاریک وجود خود را که توسط وریک ایجاد شده است از بین ببرد. مردی که کیت را توسعه می دهد به کمال می رسد و تبدیل به یک قهرمان به یاد ماندنی می شود. اما مشکل این است که شخصیت فوری ، اضافی ترین و ضعیف ترین نقطه فیلم است. از بازی بسیار بد میکو پاتریشیا گرفته تا شخصیت پردازی و دیالوگ وحشتناک او! اگر او اصلاً در فیلم حضور نداشت و داستان به گونه ای دیگر روایت می شد ، فیلم قوی تر از قبل می شد.

بحث این است که اگر قرار است از کلیشه ها استفاده شود ، باید از آن به خوبی استفاده شود تا مخاطب را آزرده خاطر نکند. کلیشه ظاهر یک کودک یا نوجوان که باعث می شود قاتل ما مخالف وظیفه شناسی باشد ، چیز جدیدی نیست. معروف ترین مثال Leon: Professional است. در لئون ، رابطه لئون و ماتیلدا برای مخاطب جذاب ، ملموس و دوست داشتنی است. اما کیت برای شیمی معتبر بین این دو وقت ندارد. فقط چند دیالوگ و بازی کافی است و بس.

شخصیت واریک حتی به یک آنتاگونیست معمولی نزدیک نمی شود. این بد است و باورنکردنی است. به راحتی فراموش می شود که پس از یک ساعت تماشای فیلم ، باید نام شخصیت ها را دوباره مرور کنیم تا ببینیم آیا نام آنها وریک است! دیالوگ ضعیف و بازی ضعیف وودی هارلسون باعث می شود شخصیت او به درستی شکل نگیرد و شیمی بین او و کیت جذاب نیست.

بهترین شخصیت پردازی و شیمی بین شخصیت های Kizima و Ranji وجود دارد. دو جنایتکار وارد جنگ برای قدرت می شوند. تنها یک خط نشان می دهد که این دو از یکدیگر چه می خواهند ، و از آنجا که این یک فرع فرعی است ، به دلیل اجراهای جذاب جان کوجیمورا و تادانبو آسارو ، تمرکز فوری فیلمنامه در اینجا چندان روی قسمت درام نمی افتد. یک طرح فرعی جالب

بازیگران فیلم از افراد مشهور تشکیل شده اند. همانطور که در بالا ذکر شد ، بازی ها معمولاً معمولی یا ضعیف هستند. مری الیزابت وینستد ، بازیگر دست نیافتنی ، معمولاً در فیلم های اکشن می درخشد ، اما اینجا نه! وودی هارلسون ، که نیازی به معرفی ندارد ، در هر دو نقش به خوبی بازی کرده است ، اما این بار او یک بازی خراب و فراموش نشدنی دارد. میکو پاتریشیا که اولین تجربه خود را در سینما تجربه کرده است ، راه طولانی در پیش دارد تا بازیگر خوبی شود! بازی او بدترین بازی سینمایی تاریخ است. میخائیل هایزمن ، عزیز بازی تاج و تخت ، به لطف چهره جذاب و مرموزش با این نقش متناسب است ، اما او ضعیف بازی می کند. جون کوجیمورا که در فیلم های Kill Bill و The Wailing بازی کرد ، بهترین بازیگر فیلم است و ترکیب او حال و هوای یک رئیس یاکوزا را تداعی می کند. تادانبو آسارو که در سه گانه ثور بازی کرد یکی دیگر از بازیگران خوب فیلم است.

فیلم اکشن جذاب است. گاهی اوقات ما را به یاد جان ویک و گاهی اوقات ما را به یاد بیل می اندازد. سکانس تعقیب اول جلوه های ویژه چندان خوبی ندارد و می تواند مخاطب را اذیت کند ، اما در بقیه قسمت ها به دلیل خشونت زیاد و دعواهای پر زرق و برق این قسمت را پوشش می دهند. لایل وینسنت توانست با استفاده از تکنیک های فیلمبرداری که تا حدودی ما را به یاد آپگرید می اندازد ، بر هیجان فیلم بیفزاید و سرانجام به لطف موسیقی متن و تیم تدوین عالی ، شاهد صحنه های جذابی در طول فیلم هستیم.

خوبی کیت این است که ما دنباله های اکشن تقریبا منطقی را می بینیم. هنگامی که کیت مجبور است شلیک کند ، شلیک می کند ، هنگامی که توسط سم ضعیف می شود ، ناگهان قدرت نمی گیرد و حریف خود را شکست می دهد ، و هنگام نجات یک نفر وحشت نمی کند. مشکل این است که اگر کیت دنباله ای از آمادگی های نبرد داشت ، همانطور که در جان ویک و جیمز باند دیدیم ، فیلم را جذاب تر می کرد. تنها قسمتی که کیت صدا خفه کن برای تفنگ خود می سازد ، قسمت جذاب است!

جوک های جالبی هم در فیلم وجود دارد! هنگامی که تعقیب و گریز شات گری دنبال کننده کیت را تمام می کند و وقتی تفنگ خود را به طرف دنبال کننده می گیرد ، به تنهایی می پرید و روی زمین می افتد! این نکته مثبتی است که در فیلم قابل مشاهده است. حتی در صحنه پایانی ، فاجعه ای که کیت در آن می میرد ، همان گربه ای که در تصادفش به تصویر کشیده شد و دستانش را برای خداحافظی تکان می داد ، اکنون برای همیشه از او خداحافظی می کند.

کیت یک فیلم اکشن یکبار مصرف بد است. سکانس های اکشن جذابی که به دلیل فیلمنامه و بازی متوسط ​​به سرعت فراموش می شوند و این می تواند تماشای فیلم را کمی سخت کند. مشکل فیلم این است که می خواهد پیامی را منتقل کند ، پیامی که بارها داده شده و به خودی خود کلیشه ای و بی فایده است. همچنین می خواهم بگویم که فیلم نقطه عطفی است. اگر به بازیگران فیلم نگاه کنید ، انتظار ندارید که کسی رقیبی جدی برای این اقدام چشمگیر ببیند ، اما نتیجه ناامید کننده است. خوشبختانه می توان فیلم را آنقدر راحت فراموش کرد که ناامیدی پس از تماشای فیلم از بین می رود. اکنون کیت ثابت کرده است که برای یک اقدام به یاد ماندنی ، تنها چیزی که نیاز دارید مکان های جالب ، خون پر از اکشن و موسیقی پر انرژی است. ایجاد یک قاتل به یاد ماندنی به چیزی بیشتر از یک بوم نیاز دارد!

[ad_2]

Erica Ferrell

نینجا موسیقی غرور آفرین. حل کننده مشکل متخصص حرفه ای سفر. دردسر ساز. ارتباط گر مشتاق

Leave a reply:

Your email address will not be published.

تماس با ما
همه محتویات این سایت توسط هوش مصنوعی و بر پایه داده‌های موجود در اینترنت تولید می‌شوند و هیچ مسئولیتی در قبال صحت آن پذیرفته نمی‌شود و از استفاده از آن تشویق نمی‌کنیم.