مردی که همسرش را سر برید: از کشتن او پشیمان نیستم

عشق یک زن افغان به یک مرد ایرانی پایان تلخی داشت و در نهایت توسط شوهر این زن سر بریده شد.

متهم با بیان دلیل قتل گفت: همسرش را مستحق مرگ می‌دانم و از قتل او پشیمان نیستم.

دو سال پیش مردی با مقامات تماس گرفت و گفت که برادرش این قتل را انجام داده است. این مرد از مسئولان خواست در محل حاضر شوند. ماموران با حضور در محل با جسد خون آلود زن جوانی به نام نازنین مواجه شدند. مردی به نام زوما در محل حضور داشت که خود را عامل قتل معرفی کرد و دستگیر شد.

برادر جمعه که با پلیس تماس گرفت، گفت که نمی داند بین برادرش و همسر برادرش چه اتفاقی افتاده است. وی گفت: خانواده برادرم به خانه من آمدند و برادرم از من خواست بچه هایش را بیرون ببرم و گفت که می خواهد خصوصی با همسرش صحبت کند. نمی دانستم چه اتفاقی می افتد. قبول کردم. من و همسرم با بچه‌های برادرم و بچه‌هایمان به پارک رفتیم و وقتی برگشتیم برادرم گفت که همسرش را کشته است و به من گفت بچه‌ها را نگذار. سپس توضیح داد که چه اتفاقی افتاده است.

او روز جمعه هنگام بازجویی گفت که همسرش عاشق یک جوان ایرانی شده و چاره ای جز کشتن او نداشته است. مرد گفت: همین چند وقت پیش بود که از رفتار همسرم فهمیدم که با هم رابطه دارد. یک روز که مشغول تماشای فیلم بود، بالای سرش رفتم و از او خواستم گوشی را به من بدهد، همسرم به من گفت اگر بگذرم خودکشی خواهد کرد و بعد رگش شکست.

همسرم را به بیمارستان بردم و بعد با همسرم بدرفتاری کردم و منتظر ماندم تا مچ او را بگیرم. تا اینکه یک روز دیدم همسرم با یک جوان ایرانی در پارک نشسته است. مرد جوان به محض اینکه به من نزدیک شد فرار کرد. من و همسرم دعوا کردیم. به خانه که رسیدیم از نازنین توضیح خواستم که جواب مثبت داد. بعد متوجه شدم که رابطه آنها جدی است و همسرم هم گفت که می خواهد من را ترک کند و با پسر باشد.

مخاطب گفت: علت قتل همین بود و من هم روز حادثه در خانه برادرم و دور از فرزندانم همسرم را کشتم. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، موضوع به دادگاه ارجاع شد.

متهم برای محاکمه در شعبه دهم به دادگاه کیفری استان تهران رفت. در جلسه ابتدا کیفرخواست متهم قرائت شد و سپس اولیای دم موضع گیری کردند.

پدر نازنین گفت: روز جمعه دخترم را از افغانستان به ایران آورد و مدعی شد که زندگی بهتری برای او رقم می زند اما او را کشت. مدتی با هم درگیر شدند و من متوجه شدم که دلیل این اختلاف تصمیم روز جمعه برای مهاجرت به ترکیه بوده است. دخترم می خواست در ایران بماند چون رفتن به افغانستان برایش راحت بود اما شوهرش قبول نکرد و حالا به دلیل گوش نکردن دخترم روز جمعه دخترم را کشت. خیانت در کار نیست و این مرد دروغ می گوید، اگر خیانت بوده باید مدرک می داشت. او دخترم را بدون مدرک بدنام می کند.

پس از این متهم را مجبور به نشستن بر روی موضع کردند. او به قتل اعتراف کرد و گفت: من زباله جمع‌آوری می‌کردم و درآمد خوبی داشتم، با وجود اینکه کار سختی داشتم، می‌توانستم زندگی آبرومندی برای خانواده‌ام بسازم. در این سالها نگذاشتم همسرم حتی یک مشکل احساس کند تا اینکه متوجه شدم او به من خیانت می کند.

مخاطب افزود: همسرم با تماس با یک جوان ایرانی به من خیانت کرد و چون جوان ایرانی بود می خواست من را ترک کند و با او برود. او حتی به فرزندانش اهمیت نمی داد. من همسرم را دوست داشتم و نمی خواستم به او آسیبی برسد. اما او به من خیانت کرد. روز حادثه به همراه همسر و فرزندانم به خانه برادرم رفتم تا فرصت صحبت با همسرم را پیدا کنم. از برادرم خواستم بچه هایمان را بیرون بیاورد، وقتی در خانه تنها بودیم از همسرم خواستم رابطه ام را با جوان ایرانی قطع کند و به او گفتم همه چیز را تمام کند اما او با جسارت گفت به من ربطی ندارد و از من خواست که زندگی کنید و دخالت نکنید این خیلی به من صدمه زد. هرکی مثل من با گرفتن مچ نازنین زندگیش رو تباه میکرد، اون عکس العمل نشان میداد. دوست داشتم همسرم با من به زندگی برگردد، اما او گفت به من ربطی ندارد. از شدت ناراحتی که نتوانستم خودم را کنترل کنم، ابتدا با افسار او را زدم و سپس سرم را بریدم.

پاسخگو گفت: من از قتل همسرم پشیمان نیستم و همه به جای من چنین کردند، زیرا آن زن به من خیانت کرد و این سزای کسی است که به من خیانت کرده است.

مخاطب در خصوص پیدا شدن جسد همسرش گفت: وقتی برادرم را دیدم رو به نازنین کرد و پرسید کجاست اما من جواب ندادم. سپس همسر برادرزاده ام با تفتیش خانه جسد را زیر پتو پیدا کردند و سپس موضوع را به پلیس اطلاع دادند.

پس از اظهارات خوانده، وکیل وی در محل حاضر شد و دفاعیات خود را ارائه کرد. در پایان هیئت منصفه برای تصمیم گیری عجله کرد.