دختر د : در، وقت رای اب من اجبار نمیردند

[ad_1]

ملوک السادات بهشتی گفت: زمانی که می‌خواستم حجاب را بگذارم، هیچ وقت اجبار نمی‌کردند، که چنین حجابی باشی داشت، چنین حجابی باشی داشت… لاسم.

نوشته دیگر: در دادگاه «جمشید ارمهد»

ارش ماران، رنامه دست این میزبان ملوک السادات استاد دانشگاه و رزند ارشد د والامقام دکتر او در این برنامه درباره خطرات و تهدیداتی که برای شهید بهشتی و خانواده ایشان پیش از شهادت گفته بودند، می‌گویند: «خانه ما کاملاً مشخص بود همه می‌دانستند که منزل شهید بهشتی کجا هست، کاملاً مشخص بود که ما کجا هستیم و چه زمانی شهید بهشتی رفت. و مدمینند.

در بخش دیگری از این گفتگوی خانم بهشتی به آمادگی شهید بهشتی برای شهادت از زبان ایشان اشاره کردند. در توصیف روز شهادت اظهار داشت: «صبح ایشان غسل کردند، لباس نویی که از قم چنین آوردند را پوشیدند و کاملاً حضور داشتند، با تک تک افراد خانواده به‌طور خیلی عجیبی خداحافظی کردند.»

او اعتقاد شهید بهشتی به ولایت مطلقه فقیه و تبعیت از امام راحل را این گونه شرح داد: «خودشان اصلاً به این موضوع اعتقاد دارند که در حکومت اسلامی کارکرد داشته باشند، و بیشتر می‌خواستند به مطالعات بپردازند و پشتوانه‌ای باشند برای نظام اسلامی، ولی ون امام راحل رمودند مسئولیت و ائیه را رفتند.

هم چنین در پاسخ به شبهه‌ای که یکی از سیاسیون مطرح شده بود، خانم دکتر بهشتی این گونه پاسخ دادند: «در کشور آلمان تمام جلسات ما همراهی‌شان هرگز من ندیدم ایشان با بانوان دست بدهند، خیلی محترمانه برخورد کردند، آنقدر که آن خانم‌ها بودند. “

لاصه و را میوانید:

– خانه ما کاملاً مشخص بود همه می‌دانستند که منزل شهید بهشتی کجا هستند، در منزل خودمان که از انقلاب ساخته بودند آن جا سکونت داشتند و منافقین هم کاملاً می‌دانستند که حتی زمانی بود که خود رجوی و اطرافیانش بودند که یک نوع همکاری داشتند. داشته اند اصول ور نبود و نپذیرفته وند. مواهم ویم املاً مشخص ود ا ستیم ما و مانی د رفت و مد میند. معمولاً ن مان م سمت ریاست دیوان الی ور را داشت و د ا این متأسفانه داشتیم مواردی ر لی از روی آنال آنی ما می مباری رده وندند. حالاش منفجر قبل از این بود که ماشین بیاید و بعد به آن پل و موارد دیگری که به خود ما می‌رسید، تلفن‌های تهدید آمیز زده می‌شد و مادر جواب می‌دادند و چقدر آنها اذیت می‌شدند در این زمینه بودند که مرتب می‌گفتند که شما منتظر یک باشید. هم چنین اتفاقی خواهد افتاد، و خب برای خانواده خیلی واقعاً شکنجه آور بود در عین حال که ما می‌دانستیم ایشان را می‌گیرند خیلی جدی می‌گیرند تا وقتی که مسئولیت دارند و کمال این مسئولیت را انجام می‌دهند و در این حال که ما می‌دانستیم آنها را انجام می‌دهند. ماده ادت ستند، و اید متر سی متوجه این موضوع میشد، در آن املاً ر و نین ایشانانی.

– سالی ار دوستان ما در رادیو لویزیون ادشان میافتند د وده و ما راید رنامه ای ا ا ا ا. واقعاً نیست؟! و نه ایشان، دای دیگر ما مین ور. یعنی ما دست کم نگیریم شهیدی مثل شهید باهنر شهید مطهری شهید مفتح، این‌ها واقعاً دارای اندیشه‌هایی بودند که دارای کتاب‌هایی بودند که روش‌های خاصی را داشتند که الان به کار ما می‌آیند. من اخیراً داشتیم اسیر ایشان را، نشر ار ایشان اپرده دود لد است. مسفانه نتوانستند ادامه دهند سیر رآن را، میدانید رآن را مطالعه میردند و میردند و راه ل از ن دا میردند. نید لی مهمی است! مانی؟ زمانی که قم شروع کردند بعد از تفاسیر شان در آلمان را، تفسیرشان در آلمان، بعد از جلسات تفسیرشان در تهران را داریم، اینها تازه چاپ شده است. ما اگر ایید مطالعه رمایید دم احساس میند مین الان و مین مشکلات را آن رده اند. این در روز است!

– زمانی که من می‌خواستم حجاب را بگذارم، هیچ وقت اجبار نمی‌کردند، که باید چنین حجابی باشی، چنان حجابی باشی، اما ساعت‌ها با من می‌خواستم، و من هم دوست داشتم، یعنی رابطه من با پدر بیش از یک پدر دختری بود. و مثل استاد از ایشان استفاده میردم و از نظراتشان. من آشته وندند، نوع وششم رنگم.

– اگر ما اطلاعات درست و حسابی داریم در ارتباط با اسلام در ارتباط با روحانیت و مهمتر از ممل ما! نید ن وان دانشجو نگاه میند ند من میویم و ودم ونه مل منم، منِ معلم، منِ استاد. الا مسئولین ای ود دارند.

– ما دیگر ن دوران د از نگ را سر اشتیم و نمی توانم از م مون و ا دارم اشیم، رست را از دا دا. واقعاً مددرسان ا ر ایند سرکار. اگر از ن مراحل ند ایند مشاور مدیران و ما وند.

– اما رابطه با دنیا را و با جهان اسلام به‌ویژه، و جهان فراتر از کشور‌های اسلامی را هم توصیه می‌کردند و معتقد بودند که نظام جمهوری اسلامی باید از نظر فرهنگی و از نظر اقتصادی و خب طبیعتاً جهان اسلام اولویت داشته باشد.

– آنها بسیار مقید بودند که هر چه سریعتر حل شود، چرا که می‌دانستند مدت زمان ما بسیار کوتاه است، انقلاب‌ها یکی از مشکلاتی بودند که این قانون اساسی و تغییرشدن طولانی می‌شد (مجری: فاصله می‌افتاد) و مشکلاتی که بعداً عدیده می‌شدند. اگر می‌آمد، از قبل پیش بینی کرده بودند، قوانین اساسی کشور‌های مختلف را که در خاطرات آقای دکتر اژه‌ای است، یکی از افرادی است که به آنها تلفنی و نامه‌ای می‌گویند که شما قوانین اساسی کشور‌های مختلف را جمع‌آوری می‌کنند و برای ما بفرستید – ل از روزی انقلاب – ایشان وندند.

[ad_2]

Hayden Phillips

عاشق قهوه بی عذرخواهی یک تمرین‌کننده اینترنتی متواضع. دوست حیوانات در همه جا.

تماس با ما