[ad_1]
عباس عبدی; واژه های معاصر و مرتجع زیاد به کار نمی روند، اما از ترکیب آنها می توان برای توصیف گفتار و ویژگی های فکری اکثر سیاستمداران ایرانی استفاده کرد. گفتار و رفتار اتفاقی به گفتار و رفتاری اطلاق می شود که بدون توجه به موقعیت یا اصل کلان بیان یا اجرا می شود. مثلا حذف 4200 تومان می تواند یک سیاست اقتضایی یا یک سیاست استراتژیک مبتنی بر تحلیل کلان باشد.
این یک ضرورت در شرایطی است که دولت بودجه ندارد و اولین راه برای تامین بودجه حذف این ارز است. این نیز یک رقم مهم است. حداقل 160 هزار تومان عربی! حل مشکلات و عواقب بعدی نیز آن را به بعد واگذار می کند. اگر به فردا فکر کنی به فردا فکر می کنی. آنچه در سال 2009 اتفاق افتاد از این منظر سرچشمه گرفت.
در واقع اگر می خواستند این برنامه را به درستی اجرا کنند باید در سال های 1394 و 1395 انجام می شد نه در سال 1398 که کسری بودجه جدی داشتند. به ناچار، توصیف یک موقعیت بدتر از تصادفی است. فعال سازی به معنای رها کردن گفتار یا رفتار بدون فکر یا تأمل است. گفتار و رفتار بی پروا و نوسانات خلقی وجود دارد که فاقد پشتوانه نظری و علمی است. آنها برای برآوردن یک نیاز کوتاه مدت و فوری آنجا هستند.
در انتخابات مدعی هستیم که 7000 صفحه طرح برای اداره کشور داریم، اما پس از پیروزی در یک خط اجرا، تنها پس از 6 ماه از افراد و نهادهای مرتبط با این موضوع راهنمایی و کمک می گیریم تا راهنمایی و حمایت کنیم. رفتار و گفتار گاه به گاه و ارتجاعی از ویژگی های کلیدی سیاستمداران ایرانی است. دلیل آن فقدان چارچوب نظری و تکیه بر دانش و علم روز است. پس چنین سخنی قطع شده است و ربطی به آنچه در گذشته گفته شده ندارد.
یعنی امروز خیلی از آنها چنین حرف هایی می زنند که خلاف حرف یکی دو سال پیش است. البته تغییر عقیده اشکالی ندارد، اما باید دلیل تغییر را مشخص کرد و این با فردی که در یک زمینه مشترک و معین کلمات متضاد می گوید متفاوت است. مشکلاتی که این روزها نومحافظه کاران با آن دست و پنجه نرم می کنند محصول همین وضعیت است.
آنهایی که اخیرا فریاد می زدند هی گفت وگوی شعاری، حوض خوشبختی در انتظار است، حالا باید از این گفتگو دفاع کنند. آنهایی که تا دیروز برجام را آتش زدند، امروز باید تمام تلاش خود را برای پوشش و قاب بندی متن آن به کار گیرند. کسانی که قبلا تحریم ها را بی اهمیت می دانستند، اکنون در صدد حذف آن هستند، کسانی که مخالف انحصار ارز یا افزایش قیمت انرژی هستند، امروز باید از آن دفاع کنند.
برخی از فعالان معترض به زنان در شبکه های اجتماعی امروز آنها را به جلسه ای دعوت می کنند. او در تمام سخنرانی هایش مفهومی به نام نئولیبرالیسم را تقبیح می کند، اما وقتی به قدرت می رسد رویکرد نئولیبرالیسم از عملکردش عقب می ماند. آنها با سیاست های فعلی صفر و صد مخالفند، اما وقتی خودشان به قدرت می رسند، صفر و صد را اجرا می کنند.
به عنوان منتقدان، فریاد آنها برای عدالت اوج می گیرد. به عنوان مجریان و سیاست گذاران، شکاف های اجتماعی و ناعادلانه را تشدید می کنند. دروغ هم از مصادیق این دیدگاه است که به عواقب دروغ و دروغگویی مثل آب خوردن پی نمی برند. ممکن است فکر کنید که این افراد بیشتر از اینکه صرفاً حرف بزنند و رفتار عادی انجام دهند، فریب می دهند.
بخش قابل توجهی از آنها صمیمانه اما ناخودآگاه به نقد و مخالفت با وضعیت موجود می پردازند، بنابراین وقتی به قدرت می رسند، هیچ برنامه ای ندارند و فقط متوجه می شوند که نمی دانند، نمی دانند و اجازه ندارند کاری غیر از آنها انجام دهند. پیشینیان انجام دادند. این هست. جالب اینجاست که اقدامات جدید و متفاوت آنها به هیچ وجه یک برنامه نیست، بلکه نوعی اقدام مردمی و ضروری است که جز ضرر عواقبی ندارد.
این وضعیت از دو ویژگی ناشی می شود. اول تخریب میدان بازی سیاست در ایران است. وقتی میتوان سخیفترین تحلیلهای اقتصادی را به مدیران ارشد کشور ارائه کرد و کسی با آن برخورد نکرد، یعنی عرصههای سیاست و اندیشه کاملاً فرو ریخته است. ویژگی دوم، مبنای نظری جناح ها و گروه های سیاسی است.
گفتار و رفتار اقتضایی و ارتجاعی ناشی از عدم تحلیل و تئوری کلان جامعه و پردازش بیشتر است. به نظر من فقدان اصول منسجم باعث شده است که اکثر سیاستمداران ایرانی اعم از رادیکال ها، نو محافظه کاران، اصلاح طلبان، منتقدان، براندازان و هر کدام در گفتار و رفتار نسبتاً معمولی باشند و پیام سازنده ای نداشته باشند. دادن. مفهومی برای مخاطب
[ad_2]