[ad_1]
در اتفاق ایمپالا سمت ر نر میرود و اولین و احتمالا رین رخورد ود را اچی ر می
ارش رارو، این منظره الب
سیلوی در این اره میوید: روز سیار رم روع د و دمای درجه سانتیگراد رسید. نه ندان دور از مپ ر نر رخوردیم ل ایمپالا الغ را ورده وندند. نا ماناری را میردند رها معمولاً انجام می دهند…
د از رفتنند س و مدتی ماشای نها میم رفتیم می ر ر نیم. رتوهای ورشید روع ابیدن افق رده اوندند و وا روشنتر مید. از نجایی سیار رمی ود، امیدوار ودیم را در اب داغ وند
سپس، ور رمنتظره، ایمپالا مشده روع رسه دن در اطراف رد و سمت راست ر نر دوید. داشتم ر میردم نه ن رو رو رکت اشتباه! ما نمیوانستیم و نیم ایمپالا در واقع سمت ر نر میرود. من واقعاً ر ميردم ايمپالا محض اينكه متوجه ميود رخد، اما اينطور نشد. ایمپالا نقدر ناه نظر میرسید نمیدانست ر ست. احتمال اد این اولین و رین رخورد ن ود.
درست در نار ر مد و ریباً ن را لمس رد. امیدوار ودم رار ند. ما امیدواریم ر ا وجه اینکه روز ل ا ورده ود نین میان وعده های لاقهمند نباشد.
ر رامی سرش را لند رد و ایمپالا نگاه رد. سپس ا این ا دت نده دار و ده نظر رسید ا ود میوید: ر ن، دیدم؟ دارم واب منم؟ ای رای من مده است؟
لی سریع اتفا اد ر نر در ابتدا سیار ند نظر میرسید. من نتوانستم اویه و ریز را دا نم، را ماشین ما دور ده ود. من، متأسفانه، لنز اشتباهی روی دوربینم داشتم، نابراین اکشن را از دست دادم و املاً ناامید دم. ا این ال، من ند س رفتم داستان اتفاقی را رخ داد را ازگو مند.
این اولین ار ود اهد و ریز از ابتدا انتها ودم! من از دیدن نین منظرهای در روز اول نین نورپردازی وبی احساس وش انسی و افتخار میردم. ا این ال، من رای ایمپالا واقعا ناز متاسف دم. من دوست داشتم ایان وش رای ن داشته اشم، اما متأسفانه، ن روز او نبود. میوان رحم اشد و آنونی در وجود ندارد.
[ad_2]