ایران چگونه «بدون محدودیت» می شود؟

[ad_1]

ارو- محمدمهدی حاتمی; در سال های اخیر درباره برندگان و بازندگان «جهانی شدن» بسیار گفته و شنیده شده است. مثلا یکی از دلایلی که دونالد ترامپ در آمریکا رای داد این بود که گفت “اول آمریکا” و منظورش این بود که آمریکا در روند “جهانی شدن” به چین باخت چون کارخانه های آمریکایی به چین منتقل شدند. . و سر کارگران آمریکایی بدون کلاه مانده است.

به گفته فرارو، با این حال، نه ترامپ و نه هیچ فرد یا کشور دیگری نمی توانند مانع روند «جهانی شدن» شوند و نتیجه نهایی، مقاومت بی نتیجه در برابر این روند خواهد بود. اما «جهانی‌شدن» مانند هر پدیده و فرآیند دیگری دستخوش تغییر بوده و هست و همیشه قرار نیست درها به عقب برگردند.

اکنون برخی از اقتصاددانان، دانشمندان علوم سیاسی و مورخان در مورد آغاز دوره چهارم یا دوره “جهانی شدن” صحبت می کنند، عصری که با ظهور همه گیری کرونا سرعت گرفته است و ممکن است بسیاری از چیزهایی را که ما به آن عادت کرده ایم تغییر دهد. جهان به سرعت تغییر دهید اما این دوران چه ویژگی هایی دارد و چه پیامدهایی برای ایران خواهد داشت؟

“جهانی شدن” از آغاز تا به امروز

مفهوم کلی «جهانی شدن» می تواند این باشد: افزایش روابط بین مردم، کشورها و دولت ها در سراسر جهان و در حوزه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی. نمونه های معروف را می توان در همه جا دید: من روی لپ تاپ تایپ می کنم که در یک کشور غربی طراحی شده است. در چین تولید شده و (ظاهرا) توسط کشتی متعلق به امارات به ایران ارسال شده است.

حالا شما (در حال خواندن این مطلب) حتما لباس بنگلادشی پوشیده اید. بستر مطالعه نیز توسط خطوط اینترنت جهانی که واقعاً متعلق به کسی نیست، ارائه می شود.

از طرفی می‌توانیم فیلم‌ها و سریال‌هایی را ببینیم که در غرب ساخته شده‌اند، اما داستانی شرقی داشته باشیم (مثل فیلم‌هایی که درباره «هزار و یک شب» ساخته شده‌اند)، اتفاقی که شاید هزار سال پیش معنایی نداشت. از سوی دیگر، وجود «ملت های متحد»، یعنی وجود نهادی که در مقیاس جهانی به جای معیارهای سیاسی-فرهنگی محلی عمل می کند، نشان می دهد که جهان دیگر صرفاً غربی یا صرفاً شرقی نیست. ، اما ترکیبی از هر دو. .

روند “جهانی شدن” از اواخر قرن 18 شتاب گرفت. توضیح ساده است: فناوری‌هایی (مانند ماشین بخار) ایجاد شدند که حرکت بین کشورها و قاره‌ها را آسان‌تر می‌کرد و منطق سرمایه‌داری معتقد بود که برای سود بیشتر باید «بازارهای جدیدی» پیدا کنید.

سرمایه داران اروپای غربی (به ویژه کشورهایی مانند بریتانیا، هلند و فرانسه) شروع به یافتن این بازارهای جدید در این و آن گوشه جهان کردند و اگر کشوری نمی خواست بازار خود را به روی کالاهای اروپایی باز کند، اروپایی ها این کار را انجام می دادند. . نیرو.. (به عنوان مثال، با اقدام نظامی در چین، ژاپن و سراسر آفریقا)

کشورهای دیگر دیر یا زود به روند «جهانی شدن» پیوستند. زمانی که نرخ دستمزد در اروپا از نرخ دستمزد در کشورهایی مانند ایالات متحده بالاتر رفت، «مرکز تولید» به ایالات متحده منتقل شد. جنگ های جهانی تمام اروپا را از مرکز اقتصاد جهانی خارج کرد و در اواسط دهه 1950، این ایالات متحده بود که اروپا را تغییر داد.

همین روند تکرار شد و در اواسط دهه 1970 ژاپن جایگزین آمریکا شد و البته آمریکا برتری اقتصادی خود را از راه های دیگری حفظ کرد که در اینجا مطرح نیست. از دهه 1980، چین به یک «کارگاه جهانی» تبدیل شد و صحبت از انتقال کارگاه ها و کارخانه ها به کشورهایی مانند ویتنام، تایلند، بنگلادش و پاکستان است.

ایران در روند «جهانی شدن» چه چیزی را پشت سر گذاشت؟

در این میان ایران کجا بوده، الان کجاست و در آینده کجا خواهد بود؟ ایران کشوری است که یکی از پیشگامان «جهانی شدن» به معنای واقعی آن است، اما امروز در انتهای خط «جهانی شدن» قرار دارد.

ایران در زمان هخامنشیان اولین امپراتوری جهان را تأسیس کرد. اداره یک امپراتوری به این معنی است که علاوه بر مدیریت ملیت های کاملاً متفاوت، می توانید یک سیستم تبادل اقتصادی در داخل و خارج از مرزهای امپراتوری ایجاد کنید و ایرانیان قرن هاست که این کار را به بهترین نحو انجام داده اند.

ایران همچنین یکی از زنجیره های اصلی جاده ابریشم، مسیر تجاری شرق به غرب بود. جغرافیای «ایران بزرگ» (بخش‌هایی غیر از ایران امروز) قرن‌ها این جایگاه را حفظ کرد.

تا اواسط قرن بیستم، ایران یکی از توسعه یافته ترین کشورهای آسیایی بود و از این نظر شاید تنها پس از ژاپن بود. در واقع در دهه 1960 و 1970 نه از چین خبری بود، نه از هند و نه از ترکیه. کره جنوبی در مراحل اولیه توسعه خود بود و کشورهای عرب زبان وضعیت امروز را نداشتند. مردم «اتحاد جماهیر شوروی» (روسیه به اضافه اقمارش) نیز از سطح زندگی بالایی برخوردار نبودند.

اما ایران ناگهان در جهت مخالف تغییر جهت داد و در مسیر «جهانی شدن» قرار گرفت. این بدان معنا نیست که اگر انقلاب رخ نمی‌داد، ایران پیشروی می‌کرد یا عقب‌نشینی می‌کرد، بلکه به این معناست که ایران از «جریان اصلی» روندهای جهانی عقب‌نشینی کرده است.

در طول چهار دهه گذشته، ایران مسیری متفاوت از سایر نقاط جهان را در پیش گرفته است: ما نه با “غرب” و نه با “شرق” همسو هستیم. اقتصاد ما کمترین بدهی خارجی دنیا را دارد (من به ایران وام نمی‌دهم). ما جایی در “زنجیره تامین” اقتصاد جهانی نداریم. ما تقریباً عضو هیچ اتحاد بزرگ اقتصادی یا تجاری در جهان نیستیم و حتی رویکرد نظامی ما منحصر به فرد است.

بحث «خوب» یا «بد» بودن این رویکرد (که در جای دیگری قابل بررسی است) نیست، بلکه برای توصیف «واقعیات» مطرح است: ایران، شاید تنها کشوری با این ابعاد اقتصادی، ممکن است فرهنگی، سیاسی و اقتصادی . . دنیایی که در «دهکده جهانی» جایی ندارد.

موج چهارم «جهانی شدن»: فرصتی برای ایران یا قوز بر کوهان؟

اما ظاهراً جهان و البته ایران به سمت و سوی جدیدی سوق داده می‌شود: این دیگر تولید کالاهای فیزیکی نیست که اقتصاد جهان را شکل می‌دهد و کالاهای داده‌محور، به عبارت دیگر، «کالاهای نامشهود» جایگزین شده‌اند. “

موسیقی قابل دانلود، سریال‌های چند میلیون دلاری (مانند سریال ارباب حلقه‌ها با دلار ۴۶۵ میلیون دلاری تولید آمازون) و نرم‌افزار همگی نمونه‌هایی از «امکان نامشهود» هستند که به اقتصاد کمک می‌کنند. آنها جهان امروز و فردا را شکل می دهند.

رقابت ایران و متحدانش در این شکل جدید از اقتصاد جهانی آسان تر از همیشه است، اما تنها در صورتی که اصل تغییر درک شود. ایران دیگر ملزم به تولید خودرویی نیست که از محدودیت های بازار «سوریه» مانند تحریم های بانکی، بیمه و کشتیرانی عبور کند.

در عوض، ایران ممکن است نرم‌افزار بانکی، فرمول‌های دارویی (قابل ساخت در سایر کشورها) یا خدمات صادراتی (مانند خدمات فنی و مهندسی) را تولید و صادر کند. حتی زمانی که مفهوم «پول» با ظهور «ارزهای دیجیتال» در هاله ای از ابهام قرار گرفته است، تحریم های بانکی معنایی ندارد.

بنابراین، یافتن جایگاه خود در این دنیای به سرعت در حال تغییر ممکن است ایده بدی نباشد: ما باید به دنبال بازارهای جدیدی باشیم که بتوانیم کالاها را به آن صادر کنیم، اما نه مواد خام (مانند نفت و سنگ آهن) و نه کالاهای فیزیکی که دیگران ممکن است ارزانتر تولید کنند. از ما (مانند یخچال) اما باید کالاهایی تولید کنیم که «نامشهود» باشند.

تا زمانی که این روند را درک نکنیم، نه تنها جایی در “دهکده جهانی” و “زنجیره تامین جهانی” نخواهیم داشت، بلکه رفع همه محدودیت ها وضعیت ما را بهبود نمی بخشد. این زمانی است که لغو تحریم ها که مانند تار عنکبوت بر اقتصاد ایران پیچیده شده است، سال ها طول می کشد، نه دهه ها.

[ad_2]

John Warren

طرفدار پرشور وب. خالق تایید شده مبشر اینترنتی آزاد. برگزارکننده برنده جایزه گیمر. زامبی مادام العمر.

تماس با ما